گروه جهاد و مقاومت مشرق - مجید دلدوزی، متولد ۱۸ آبان ۱۳۳۴ در تبریز است. زندگی پرفرازونشیبی داشته و سر پرسودایی. از سال های سربازی در ارتش شاهنشاهی تا نهضت سوادآموزی و آموزش و پرورش و از فعالیت فرهنگ وهنری در سپاه تاهمکاری در فعالیتهای فرهنگی حزب الله لبنان، همواره کار کرده و بی آنکه دانشکده هنر ببیند، کوشیده و به عنوان یک گرافیست فعال و خلاق، بالیده و به امروز رسیده است.
او که روزگاری در نشریات «نهال انقلاب»، «پیام انقلاب» و «امید انقلاب» طرح می کشید و نقش می آفرید، امروز حامل سه دهه تجربه ارزشمند در زمینه هنر انقلاب است. آرم ها و نشانه های متعددی که او برای نهادهای انقلابی و یادواره های شهدا طراحی کرده و پوسترهایی که برای اشاعه ارزشهای انقلابی خلق کرده، امروز در ردیف مواریث فرهنگی ما قرارگرفته است.
چند معرفی دیگر هم بخوانیم:
چند دقیقه با کتاب «فرمانده در سایه»؛ / ۷۱
کدام مترجم مذاکرات مقامات ایرانی را تغییر میداد؟ + عکس
چند دقیقه با کتاب «تا ابد با تو می مانم»؛ / ۷۰
خبر «اصغرآقا» را چگونه به «زیبا خانم» دادند؟!
چند دقیقه با کتاب «بلدچی»؛ / ۶۹
شایعه اعزام الاغها به میدان مین + عکس
چند دقیقه با کتاب «کابوس در بیداری»؛ / ۶۸
اهالی چه کشوری به حجاج ایرانی کمک کردند؟ + عکس
چند دقیقه با کتاب «راهی برای رفتن»؛ / ۶۷
پیام شهیدِ ۱۰ساله برای امام خمینی چه بود؟
چند دقیقه با کتاب «محبوب حبیب»؛ / ۶۶
کت و شلوار «محمود» به چه کسی رسید؟ + عکس
چند دقیقه با کتاب «صباح»؛ / ۶۵
جان دادن پای چتر منورهای عراقی! + عکس
خاطرات این هنرمند انقلابی، پس از دهها ساعت مصاحبه، در واحدتاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آذربایجان شرقی گردآوری شده است. تصویری که در این کتاب، از زندگی مجید دلدوزی ارائه می شود، علاوه بر اینکه گویای حیات فکری و هنری یک هنرمند است، بخش مهمی از تاریخ هنر انقلاب را نیز منعکس می کند.
کتاب «سادهرنگ» که حاصل گفتگوی حسین وحیدرضایی نیا با این هنرمند انقلابی است، توسط غلامرضا قلی زاده تحقیق و تدوین شده است.
این کتاب را واحد تاریخ شفاهی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی آماده کرده و در 352 صفحه با قیمت 38000تومان منتشر کرده است.
بخشی از این کتاب را که به دوران فعالیت مجید دلدوزی در جریان کنگره شهدای آذربایجان برمی گردد را برایتان انتخاب کرده ایم:
وصیت نامه آقامهدی
همان جا از خانواده اش وصیت نامه را گرفتم و آوردم برای استفاده و انتشار...؛ چیز عجیبی بود! آقامهدی توی یک صفحه کاغذ آن قدر دقت و وسواس به خرج داده بود و قلم خوردگی داشت که در نگاه اول فکر نمیکردی بشود دقیق خواندش!
جمله ای را نوشته بود و بلافاصله اصلاحش کرده بود. جملات خاصی را نوشته بود، بعد خط زده بود؛ بالا یا پایین جمله ها چیز دیگری نوشته بود. بعضی جاها توی پرانتز مطلبی آورده بود. وصیت نامه ای معنوی و تاریخی، اما به شدت درهم برهم و نیازمند روتوشی در صورت!
توفیقش نصیب من شد و شروع کردم به بزرگ و کوچک کردن با دستگاه فتوکپی، پاک کردن قلم خوردگیها با لاک سفید و بریدن و کنار هم چیدن و چسباندن ...؛ جمله ها هرکدام در جای خودش نشست و وصیت نامه آماده تکثیر و استفاده در پوسترها، بروشورها و برنامه های فرهنگی هنری شد.
بعد از آن بود که یادداشت رهبر در کنار دستخط شهید باکری (وصیت نامه) به کرات چاپ و منتشر می شد.